English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8098 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
connecting cable U کابل رابط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
drop cable U بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
time U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
TDR U آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
localtalk U استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
cable assembly U مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
wiring connector U رابط
interface U رابط
interfaces U رابط
liaisons U رابط
copulative U رابط
liaison U رابط
connective U رابط
connector U رابط
link U رابط
fitting U رابط
point of intersection U رابط
go between U رابط
adapter U رابط
internuncial U رابط
journals U شفت رابط
link chain U زنجیر رابط
fuse wire U رابط فیوز
journal U شفت رابط
push rod U میل رابط
push rod U میله رابط
connecting tube U لوله رابط
standard interface U رابط استاندارد
bent adaptor U رابط خمیده
reducer U لوله رابط
parallel interface U رابط موازی
connections U میلههای رابط
patch cord U سیم رابط
bays U پل رابط در پل شناور
serial interface U رابط سری
baying U پل رابط در پل شناور
connector plug U دوشاخه رابط
box connector U رابط جعبه
bayed U پل رابط در پل شناور
logical connector U رابط منطقی
logical connective U رابط منطقی
bay U پل رابط در پل شناور
reducing adaptor U رابط کاهنده
centronics interface U رابط موازی
connecting rod U میله رابط
continuity equation U رابط پیوستگی
interface card U کارت رابط
feeder canal U نهر رابط
interneuron U نورون رابط
lamp connector رابط لامپ
ediswan connector U رابط ادیسوان
internuncial neuron U نورون رابط
liaison officer U افسر رابط
cylinderical fit U رابط استوانهای
lead U رابط برق
enlarging adapter U رابط فزاینده
leads U رابط برق
inductor hose U لوله رابط
edge connector U رابط لبه
internuncio U رابط پیک
ground liaison U رابط زمینی
fuse link U رابط فیوز
link belt U تسمه رابط
trunk line U رابط ترانک
connector switch U کلید رابط
high fidelity receiver U گیرنده رابط
link U شاخه رابط
high line U پل رابط اصلی
lead in wire U سیم رابط
air liaison officer U افسر رابط هوایی
anterior commissure U بافت رابط قدامی
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
liaise U رابط نظامی بودن
liaised U رابط نظامی بودن
liaises U رابط نظامی بودن
liaising U رابط نظامی بودن
relay post U پست رابط ستون
flared fitting U رابط قیفی شکل
test lead U رابط برق ازمایش
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
dry cell connector U رابط پیل خشک
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
machine address U محل یک شی در رابط ه با مبدا
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
command liaison U افسر رابط فرماندهی
command liaison U شبکه رابط یکان
commissural fibres U رشتههای عصبی رابط
commissure U بافت عصبی رابط
cross tree U رابط عرضی دکلها
switch position U موضع رابط دفاعی
triatic stay U بکسل رابط ناو
intervening variable U متغیر فرضی رابط
battery connector U رابط پیل باتری
cell connector U رابط پیل باتری
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
api U رابط یامیانجی برنامه کاربردی
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
interface U وصل کردن از طریق رابط
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
ditches U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditched U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
sbc U RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
cylinderical limit gage U دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
logical operators U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
venn diagram U نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
line haul U خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
functioned U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
relational database U پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
Kabul U کابل
cable assembly U کابل
cable head U سر کابل
cabling U کابل
own ship's course bus U کابل او اس سی
cable clip U پل کابل
cable کابل
cabled U کابل
graphs U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
graph U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
twin cable U کابل دو قلویی
control cable U کابل کنترل
trunk line cable U کابل ارتباط
concentric cable U کابل هم مرکز
telegraph cable U کابل تلگراف
cords U کابل واکسیل
cord U کابل واکسیل
connection cable U کابل اتصال
telephone cable U کابل تلفن
three core cable U کابل سه رشتهای
underground cable U کابل زیرزمینی
suspension cable U کابل معلق
telegraph cable buoy U بویه کابل
trunk cable U کابل ترانک
trunk cable U کابل ارتباطی
communication cable U کابل ارتباطی
welding lead U کابل جوش
light weight cable U کابل سبک
hoisting cable U کابل بالاکش
flat cable U کابل تخت
flat cable U کابل پهن
flexible cable U کابل خم پذیر
four core cable U کابل چهاررشتهای
sockets U کفش کابل
gas filled cable U کابل گاز
gas impregnated cable U کابل گازی
gas impregnated cable U کابل گازدار
greenfield conductor U کابل گرینفیلد
hook cable U کابل قلاب
ignition cable U کابل احتراق
wiring U کابل کشی
leads U کابل هادی
lead U کابل هادی
junction cable U کابل اتصال
dead end eye U قلاب کابل
gas cable U کابل گازی
clips U مفصل کابل
duplex cable U کابل دو سیمه
duplex wire U کابل دو سیمه
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
multicore cable U کابل افشان
grid lead U کابل شبکه
quadoed cable U کابل چهارسیمه
starter cable U کابل استارتر
b.x. conductor U کابل ب ایکس
multi conductor cable U کابل افشان
microphone cable U کابل میکروفن
measuring cable U کابل سنجش
mains cable U کابل شبکه
battery charging cable U کابل باتری پر کن
stranded wire U کابل تک لایی
subscriber's cable U کابل مشترک
subscriber's cable U کابل اتصال
binding screw U کلم کابل
supply cable U کابل تغذیه
main cable U کابل اصلی
bowden control cable U کابل کنترل
Recent search history Forum search
0کابل نیمه افشان
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com